فرض کنید توی ساحل با خانواده خودتون نشستید و از ماجراجویی و سفر لذت میبرید. بووووم!
یهویی یه طوفان سهمگین کل منطقه رو میپوشونه. شرایط جوریه که خانواده رفتن رو به موندن ترجیح میدند. و بعدش چی میشه؟ از عجله زیاد شما رو جا میذارند. سناریوی بالا بیشتر از اینکه دارک به نظر بیاد خنده داره.
ولی ما در فیلم مریخی با یک گروه فضانورد در مریخ مواجه هستیم که مجبور میشن عملیاتشون به خاطر طوفان شن رو به صورت نصفه نیمه ترک کنند و به زمین بیان. اما غم داستان اونجایی که یکی از مامورین با برخورد آنتن مخابراتی گم میشه. وقتی بقیه خدمه هیچ علائم حیاتی از اون نمیبینند مریخ رو به مقصد زمین ترک میکنه. اما اون فرد نیمه نصفه جون زنده میمونه. و ما در فیلم با داستان ماجراجویی و برگشت اون مواجه هستیم. این وقتی جذاب میشه که ماموریت برای 70 روز مریخی به تعداد 6 نفر برنامه ریزی شده بود. ولی مامور تنهای ما باید برای زنده موندن طولانی مدت تلاش کنه.
بیشتر فیلم صرف نشون دادن شرح حالی از مارک واتنی، همان مامور تنها میشه. در واقع طی فیلم رنگ نارنجی مریخ عمدتا چشمنوازی میکنه. در بعد دیگهای داستان در زمین، سکانسهایی از فیلم صرف امور اطلاعرسانی و برنامهریزی برنامههای فضایی ناسا میشه. میشه گفت برای اولین بار در تاریخ علم شاهد شبیهسازی ریزکاریهای ناسا و مهندسین داخل اون هستیم. این بُعد در کنار چشمنوازیهای (محیط شبه) مریخ برای افراد که تشنه حوزههای فضایی-علمی هستند میتونه خیلی جذاب باشه.
این فیلم بیشتر از اینکه بخواد به حوزه رویایی و نظریههای نوین و فرضیههای اثبات نشده دست بذاره به مسائل ساده و علم عمومی دست گذاشته. یعنی اینجا مثل کمیک بوکها با موجود فضایی درگیر نیستیم؛ مثل بایدیفالت فیلمای تخیلی سمت فیزیک کوانتوم یا بعد چهارم نمیریم؛ یا ابر قهرمانی با نیروی خارق العاده وجود نداره. در مریخی ما با کاتالیست ایریدیوم، هیدروژن میسازیم؛ برای سرعت گرفتن فضاپیما صندلیهاش رو بیرون میندازیم. مدار مانور چرخشی و باتری اتمی و سلول خورشیدی داریم. و هزاران کار دیگه که به شما از علم امروزی صحبت میکنند. البته فیلم در کنار این موارد، کلی خلاقیت و اتفاقات هیجانانگیز داره که با دیدن اونها هیجان در خونتون جریان پیدا میکنه.
در همکاری اسکات و ویر شمای بیننده رو با چندتا مهندس تنها نذاشتند. بخشی از فیلم شاهد دامن زدن به بُعد احساسی شخصیت اصلی میشه. مخصوصا از این بابت که تا اواسط فیلم هیچ راهی ارتباطی بین واتنی و ناسا یا کسی دیگه وجود نداره. بخشی از فیلم هم به احساس عذاب وجدان 5 فضانورد دیگه میگذره. اونا که رفیقشون رو زنده زنده روی سیاره غریب ترک کردند قاعدتا حس خوبی ندارند. این فکر و خیال که اصلا واتنی چقدر زنده میمونه؟ یا چطور باید امید به رسیدن به ماموریت بعدی یا کمکهای ناسا داشته باشه ؟ و کلی سوال و فکر خیال که ذهن مخاطب رو همراه خودش میکنه.
و اما در انتهای بخش معرفی باید بگم این فیلم رو به تموم دسته فیلمبینها برای یک بارم شده پیشنهاد میکنم. شما با یک شاهکار علمی-ماجراجویی طرف هستید.
دیدگاهها (۱)
حسیب نژاداحمدی
۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۱۲:۰۰
بسیار عالی بود مرسی بابت معرفی فیلم جالب